فرهنگ امروز: فهیمه نظری
۱. مهمترین ویژگی جامعه ایران در تاریخ معاصر چیست؟
تلاش برای خلاصه کردن مهمترین ویژگی جامعه ایران در تاریخ معاصر ایران در یک ویژگی، به لحاظ معرفتی کار صحیحی نیست. به نظر من (و از نظریهای که من از آن متاثرم و در ادامه به آن اشاره میکنم) در یک نگاه ساختاری (نه عاملیتی) مهمترین ویژگی و چالش در جامعه ایران این است که روندهای مدرن شدن در ایران جدی است. جامعه، پیچیده و حوزههای سیاسی، اقتصادی، دینی و قضایی به طرف «تفکیک تا حدودی کارکردی» پیش میرود. ولی حکومت و هژمونی آن در برابر این تفکیک مقاومت میکند. از آنجا که این مقاومت حکومت براساس امکانات عمومی در جامعه است، لذا پس از دههها تلاش و تغییرطلبی هنوز جامعه ایران از دولتِ باظرفیت و کارا (در حل و فصل مسائل اولیه عامه شهروندان) و از جامعه مدنی غنی از همکاریها و همزیستیهای جمعی برخوردار نیست. در جامعه ایران به جای دولت و جامعه مدنی «توانا» ما با یک جامعه مطالبهگر ناراضی و یک حکومت اقتدارگرا (که در سرکوب مخالفان قوی است) روبهرو هستیم.
۲. مهمترین تغییر اجتماعی ایران معاصر از دید شما کدام است؟
ما با تغییرات بزرگ جمعیتی (هشت برابر شدن تعداد جمعیت ایران نسبت به صد سال پیش)، از ۲۲ شهر کوچک به نزدیک ۱۰۰۰ شهر رسیدهایم. انبوه بروکراسیهای گوناگون، جمعیت را به نحوی خدمت میدهند. در اثر گسترش وسایل ارتباطی، با گسترش آگاهی، انتظارات و مطالبات روبرو هستیم. به بیان دیگر، همه ما درگیر چالشهای مدرنیته هستیم که در سطح جهان در جریان است.
۳. چه مفهومی مهمترین خصوصیت تغییرات اجتماعی ایران را وصف میکند؟
اگر بخواهم پرسش شما را با مفاهیم مأنوستر در علوم اجتماعی (و با توجه به نکاتی که در پاسخ به سوالات بالا گفتم) بیان کنم میتوان گفت جامعه ایران همچنان «با تغییرات و توسعه ناپایدار، غیر همهجانبه، نامشارکتی و ناعادلانه» روبهرو است.
۴. روندهای اصلی تغییرات اجتماعی کنونی ایران کدامند؟
از یکسو تغییرات اجتماعی به طرف تفکیک و پیچیدهشدن حوزههای جامعه پیش میرود و از سوی دیگر نهادهای قدرتمند جامعه مثل حکومت در برابر تفکیک حوزهها به عناوین مختلف ایدئولوژیک میایستد و آن را لوث میکند. مثلا حکومت ذیل اسلامگرایی، الزامات عمده اداره جامعه پیچیده را به بازی میگیرد. الزامات مهمی مثل شایستهسالاری، حاکمیت قانون، احترام به قواعد بخش خصوصی رقابتی، رعایت اصل شفافیت در حوزههایی که از امکانات عمومی استفاده میشود، سازمان مالیاتی کارا و همه شمول و عادلانه، حوزه امن نقد و بررسی و... لوث میشود.
۵. برای شخص شما کدام خصوصیتِ این تغییرات، اُمیدآفرین و کدام، بیمآفرینند؟
در بالا تاکید ارزیابی من بیشتر بر ابعاد منفی جامعه بود، با این همه در جامعه ایران «جریانهای پیشروی آرام مثبتی» را میبینم و از این رو امیدوارم؛ به عنوان نمونه: جریان پیشروی آرام زنان در ایران در همه طبقات؛ پیشروی در سبکهای زندگی متولدین دهه هفتاد به بعد (یا جوانان)؛ مطالبهگری در میان مزدبگیران، اصناف و اقشار ناراضی. حتی در میان اقشار فرودست، ما در ایران تقریبا عوام نداریم. در میان روحانیان حوزه علمیه قم یک تحول آرام فکری و اساسی در جریان است. نمونه دیگر، پیشروی آرام جریان اصلاحجو و همهجاپخش ایرانی است. این جریان در بیستوپنج سال گذشته در بزنگاههای مختلف به صورت مدنی با حاکمیت به شکلهای گوناگون چالش کرده یا همان چالشهای مستمر انتخاباتی را داشته است. به بیان دیگر، چیزی که در ایران مهم شده «خواست متنوع افراد» است، نه تصلب ساختار. پیشرویهای آرام دیگری هم هست، که از مجال این مصاحبه بیرون است. بر هر ناظری بر جامعه ایران روشن است که برآیند این «جریانهای آرام» هنوز نتوانسته جامعه سیاسی ایران را وارد مرحله تحکیم دموکراسی کند. هنوز میل به «اسلام سیاسی امتی- شیعی» در برابر «جمهوریت» نظام سیاسی وجود دارد و دارد عمل میکند (و البته در سالهای اخیر با کمبود منابع ارزی روبهرو شده است). این جریان حکومتی اسلام سیاسی در انتخابات ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ به سوی یکدستی پیشروی داشته است، ولی همچنان که اشاره شد این یک یکدستی کارکردی و در جهت توانمند کردن دولت و جامعه مدنی نیست. میتوان گفت این پیشرویهای آرام در جامعه ایران، نوعی دموکراسی اجتماعی درست کرده است: در «بالا» حکومت خیز بر میدارد که به پیش برود، ولی در «پایین» (یا در جامعه مدنی با آن پیشرویهای اشاره شده) در برابر حکومت مقاومت میشود. آخرین نمونه آن، مقاومت جامعه ایران در برابر قانون کنترل فضای مجازی است که به قانون «صیانت» معروف بود. بنابر این در جامعه ایران هر کاری را که حاکمیت اراده کند، عملی نمیشود، ولی به ایجاد اخلال در عملکرد جامعه کمک میکند. اگر همین شرایط چالشی نرم بین بالا و پایین ادامه پیدا کند حکومت ایران که از ناحیه جامعه مدنی و مطالباتی «محاصره آرام و مدنی» شده، درنهایت مجبور به پذیرش اصلاحات و تغییرات میشود و ایران میتواند وارد مرحله توسعه همهجانبه، پایدار و مرحله تحکیم دموکراسی بشود- البته به طور نسبی- مهم این است که کنشگران و نیروهای جامعه مدنی، سیاستهای خطای حکومت را نقد کنند. ولی در شرایط کنونی خاورمیانه لغزنده مواظب این باشند که جامعه ایران ناامن نشود. نیروهای جامعه مدنی به جای انتظارات دور در کنار لایههای مختلف مردم ناراضی، مواردی را که دولت و جامعه مدنی را تقویت میکند، حمایت کنند (یا همان اصلاحات مسالهمحور). خدمت شما اشاره کردم موانع حکومتی در ایران جدی است ولی ایرانیها دیگر عوام و تقدیری نیستند، بلکه انبوهی از شهروندان مطالبهگر هستند. دو دهه پیش، از این جامعه به نام «جامعه جنبشی» یاد کردم؛ پویشها همچنان زنده است.
نظر شما